حریم شاه دین آمده با شور و شین
به دشت کربلا بر سر قبر حسین
شیون بپا شد واویلا
وقت عزا شد واویلا
از نو عزا شد
بیامد بر سر قبر شهنشاه دین
به افغان و عزا زینب زار و حزین
بگفتا دیده ام ماستم از مشرکین
زجا بر خیز و اطفال یتیمت ببین
از شام پرکین واویلا
روز اربعین واویلا
با قلبی حزین
چو آمد عابدین بر سر قبر پدر
پریشان حال و خونین دل و خونین جگر
بگفتا دیده ایم ما ستم از اشقیا
سرت در تشت زر بر لبت چوب جفا
از شام پرکین واویلا
روز اربعین و اویلا
با قلبی حزین
بیامد بر سر قبرعلی اکبرش
به زاری و فغان مادر غم پرورش
بگفتا ای جوان حجله شادی چه شد
به حجله رفتن و بزم دامادی چه شد
روز اربعین واویلا
با دل غمگین واویلا
لیلای حزین
نظرات شما عزیزان: